بیوگرافی

دانلود آهنگ جدید دانلود آهنگ جدید ایرانی با لینک مستقیم

جمهوری اسلامی ایران

پست ویژهSpecial POST

زندگینامه مجتبی زینی‌ وند

بیوگرافی مجتبی زینی وند

بیوگرافی مجتبی زینی وند

مجتبی زینی وند سیاستمدار و مدیر اجرایی متولد سال ۱۳۴۶ بوده و دارای مدرک دکترای مدیریت فرهنگی می باشد.
سمت او فعلا سرپرست اداره آموزش و پرورش می باشد.

سوابق کاری مجتبی زینی‌ وند

زینی وند تا کنون سمت‌هایی همچون مدیت های ذکر شده را بر عهده داشته است:
مشاور وزیر و سرپرست دفتر وزارتی وزارت آموزش‌ و پرورش
مدیرکل مدارس غیردولتی آموزش‌ و پرورش
دبیر شورای معاونان آموزش‌ و پرورش
معاون اداری مالی اداره کل پشتیبانی وزارت آموزش پرورش
دبیر شورای نظارت مرکزی سازمان مدارس و مراکز غیردولتی وزارت آموزش‌ و پرورش عضویت در کمیته اتباع شورای عالی آموزش‌ و پرورش
عضویت در کمیته خاص شورای عالی آموزش و پرورش
معاون آموزشی اداره آموزش‌وپرورش
مسئولیت حراست اداره آموزش‌وپرورش
مسئولیت امور ایثارگران و اداره آموزش پرورش
همسر مجتبی زینی‌ وند
درباره زندگی شخصی وی اطلاعاتی موجود نیست

مجتبی زینی وند سرپرست آموزش و پرورش
وی در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش در دولت دوم حسن روحانی منصوب شد‌
او بعد از استففای بطحایی به این سمت منصوب شد.
همچنین عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه است.
دیگر فعالیت ها
مجتبی زینی وند در حوزه سوابق علمی، بیش از ده‌ها تحقیق و مقاله علمی پژوهشی، چاپ ده‌ها مقاله علمی پژوهشی در روزنامه‌های کثیرالانتشار، پژوهشگر برتر مراکز تربیت‌معلم تهران در سال ۷۳، رئیس دفتر نشر آثار استاد مطهری در دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشجوی نمونه کشور در سال ۶۹ را دارد.

در کارنامه سیاسی و انقلابی زینوند، سمت دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران و فرمانده گردان ۱۲۰ عاشورا در ایلام ثبت‌ شده است

منبع:بیوگرافی مجتبی زینی‌ وند

بیوگرافی مجتبی زینی‌ وند

بیوگرافی مجتبی زینی‌ وند
Rate this post

تاریخ انتشار : ۷ دی ۱۳۹۴

بیوگرافی ابرو گوندش و همسرش رضا ضراب + زندگی شخصی

بیوگرافی ابروگوندش

ابرو گوندش متولد 12 اکتبر 1974 در استانبول، خواننده است

بدلیل مشکلات مالی در دوران کودکی در ابتدایی ترک تحصیل کرده است، او از مشهورترین خوانندگان تورک در جهان است تابحال سه بار ازدواج کرده و یکبار خونریزی مغزی کرده است
خانواده

بدلیل وضعیت مالی بد خانواده در همان دوران ابتدایی از تحصیل بازماند، تنها یک خواهر بنام آسلیهان دارد، ابرو از همان کودکی صدای زیبا و رسایی داشت

ورود به موسیقی

یکی از بستگانش در دوران نوجوانی او و مادرش را به یک شرکت موسیقی معرفی کرد، او با معرفی این شرکت دوره های آواز و خوانندگی را زیر نظر خواننده مشهور ترکیه بنام امل سایین کذراند

طوفان با اولین آلبوم

در سال 1993 با کمک دو تهیه کننده معروف ترکیه او اولین آلبوم خود بنام Tanrı Misafiri (مهمان خدا) را منتشر کرد با که فروش 000 250 1 نسخه مواجه شد

ابرو با این آلبوم چندین جایزه گرفت از مهمترین آن در سال ۱۹۹۴ جایزهٔبهترین خواننده زن که توسط کانال Kral ترکیه اهدا می‌ شد را به خود اختصاص داد

دومین آلبوم

بلافاصله بعد از اولین آلبوم در سال 1994 دومین آلبوم خود را منتشر داد و بعنوان یک خواننده جوان با آهنگ های رمانتیک جایگاهی محکمی در میان انبوه خوانندگان ترکیه بدست آورد

در آلبوم سوم در سال 1995 با سردار اورتاچ همخوانی کرد که سرانجام دوستی با این خواننده و آهنگساز مشهور بود که گمان می رفت با هم ازدواج کنند
بازیگری

شهرت فرووان او در عرصه موسیقی باعث شد پیشنهادهای زیادی را برای بازیگری دریافت کند که در نهایت در چند سریال که بنام آلبوم هایش بود بعنوان نقش اول بازی کرد

خونریزی مغزی

او در استودیو هنگام خواندن آلبوم خود روبروی دوربین دچار خونریزی مغزی می‌شود و به زمین می‌ افتد. پس از بستری در بیمارستان، به مدت طولانی مجبور به استراحت و دوری از طرفداران‌ اش شد

هواداران ابرو برای نشان دادن علاقه و حمایت خود از وی، با خریدن آلبوم Don Ne Olur، آن سال بالاترین رکورد خرید آلبوم در ترکیه را رقم زدند
ازدواج اول

اولین بار ازدواج ابرو در سن 16 سالگی با فردی به نام حمدی وارد در سال 1990 صورت گرفته که 6 ماه بعد به طلاق منجر شد

دوستی با سردار

ابرو در سال 1995 با سردار اورتاچ خواننده سرشناس ترک آشنا شد و تا سال 2000 این دو نامزد (دوست) بودند اما این رابطه هیچگاه به ازدواج ختم نشد

ازدواج دوم

او پس از جدایی از سردار اورتاج با یک وکیل دادگستری به نام عمر دوراک در سال 2002 ازدواج می کند اما این ازدواج همزمان می شود با سکته مغزی ابرو گوندش و دوری از فعالیت هنری که این خواننده پس از بهبودی از این وکیل جدا می شود

ازدواج سوم

سومین ازدواج ابرو نیز با عثمان تارکر از هنرمندان کشور ترکیه در سال 2005 بود که پس از هشت ماه از بکدیگر جدا شدند

ازدواج چهارم

در فوریه سال ۲۰۱۰ میلادی، ابرو با یک تاجر سرشناس» ایرانی‌الاصل دارای تابعیت جمهوری آذربایجان و ترکیه به نام رضا ضراب ازدواج کرد، ضراب متعلق به یک خانواده ثروتمند ایرانی اهل تبریز است، حاصل ازدواج این دو یک دختر بنام آلارا است

بازداشت ضراب و شایعه طلاق

در سال 2013 رضا ضراب شریک بابک زنجانی در جریان انتقال یک محموله طلا به ایران مهتم به انتقال غیرقانونی پول از طریق یک بانک با پرداخته رشوه شد که به دستگیری وی انجامید

بیوگرافی ابروگوندش

بیوگرافی ابروگوندش

بعد از آزاد مدتی بعد در خاک آمریکا بدلیل پول شویی بازداشت شد و در حال حاضر هم در بازداشت می باشد، ابرو در سپتامبر سال 2016 درخواست طلاق از رضا ضراب کرد اما مدتی بعد پشیمان شد و درخواست طلاق را پس گرفت

ابرو در حال حاضر

ابرو در حال حاضر بعنوان مدرس موسیقی و تهیه کننده فعالیت می کند و در مسابقه شوی استعداد یابی بنام او سس ترکیه بعنوان داور حضور دارد

منبع:بیوگرافی ابروگوندش

بیوگرافی ابروگوندش

بیوگرافی ابروگوندش
Rate this post

تاریخ انتشار : ۷ دی ۱۳۹۴

آشنایی با بیوگرافی ماسیمو کاررا گزینه خارجی پرسپولیس

بیوگرافی ماسیمو کاررا

بیوگرافی ماسیمو کاررا

کارنامه سوابق ماسیمو کاررا

ماسیمو کاررا سرمربی ۵۵ ساله ایتالیایی که در حال حاضر بیکار است شانس بالایی برای پذیرش هدایت پرسپولیس در فصل آتی برخوردار است؛ او که سرمربی مطرحی در فوتبال اروپا و ایتالیا محسوب می شود به همراه کونته، افتخارات زیادی در سطح باشگاهی و ملی به دست آورده است؛ کاررا که پیش از این گزینه هدایت استقلال نیز بود به واسطه درخواست مالی سنگین، از جمع گزینه های نهایی خط خورد. البته درخواست مالی بیش از ۱٫۵ میلیون یورویی کاررا با توجه به حضورش در تیم ملی ایتالیا و تیم بزرگسالان یوونتوس چندان هم عجیب نیست. او که مربی کارنامه دار و موفقی در فوتبال ایتالیا محسوب می شود توانسته سه جام معتبر کسب کند. او با یوونتوس برنده سوپرجام ایتالیا شده و قهرمان لیگ و جام حذفی لیگ روسیه با اسپارتاک مسکو نیز شده است و از این حیث بر خلاف استراماچونی مربی استقلالی ها، یک مربی برنده محسوب می شود.
او که به طور متوسط در هر تیمی که بوده، یکسال دوام آورده در زمره مربیان با کیفیت محسوب می شود و با توجه به پایان قراردادش با اسپارتاک مسکو، اکنون گزینه در دسترس برای پذیرش هدایت پرسپولیس است و اگر مسئولین پرسپولیس بتوانند نظر او را برای حضور در ایران جلب کنند، یک مربی با کارنامه در کلاس جهانی را به تیم خود آورده اند.

مدرک مربیگری ماسیمو کارره را لایسنس یوفا است و در زمره مربیان تراز اول فوتبال اروپا محسوب می شود.

 

بیوگرافی ماسیمو کاررا

بیوگرافی ماسیمو کاررا

قیمت ماسیمو کاررا

گفته می شود رقم پیشنهادی این مربی به پرسپولیسی ها، ۱٫۸ میلیون دلار بوده است و احتمالاً پرسپولیسی ها بتوانند از عهده پرداخت این مبلغ با توجه به آپشن دار کردن قرارداد وی بر بیایند و این مربی صاحب سبک را که به سیستم ۱-۳-۲-۴ و بازی هجومی علاقه دارد به ایران بیاورند.

منبع:بیوگرافی ماسیمو کاررا

بیوگرافی ماسیمو کاررا

 

بیوگرافی ماسیمو کاررا
Rate this post

تاریخ انتشار : ۷ دی ۱۳۹۴

بیوگرافی کامل ناصر هاشمی

بیوگرافی ناصر هاشمی

بیوگرافی ناصر هاشمی

نام:میر احمد
نام خانوادگی:هاشمی قرمزی
پیشه :بازیگر
تولد:22/1/1335
محل تولد:لنگرود
نام اصلی او میراحمد هاشمی قرمزی است. وی هرچند در عرصه های مختلف فیلم سازی حضور داشته است اما بیشتر به عنوان بازیگر سینما و تلویزیون شناخته می شود.
ناصر هاشمی، (متولد 22 فروردین 1335) بازیگر، دوبلر، فیلم نامه نویس، کارگردان.نام اصلی او میراحمد هاشمی قرمزی است. وی هرچند در عرصه های مختلف فیلم سازی حضور داشته است اما بیشتر به عنوان بازیگر سینما و تلویزیون شناخته می شود.ناصر هاشمی متولد 22 فروردین 1335 در لنگرود و فارغ التحصیل رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. ناصر با تشویق برادرانش مهدی و محمود هاشمی به هنرهای نمایشی روی آورد و در دوره های دبیرستان در چندین نقش بسیار کوتاه در تئاترهای برادرش مهدی هاشمی بازی کرد و پس از آن فعالیت حرفه ای خود را آغاز کرد و از سال 1363 در چندین تئاتر، تله تئاتر، فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی به عنوان بازیگر، نویسنده و کارگردان وارد عرصه حرفه ای شد. او همسر سیما تیرانداز بوده و اکنون از یکدیگر جدا شده اند.
همسر سابق ناصر هاشمی
ناصر هاشمی همسر اسبق سیما تیرانداز در سال 72 با همسرش آشنا شد و در سال 74 با یکدیگر ازدواج کردند . نحوه آشنایی این دو هنرمند از آنجایی که هر دو بازیگر بودند در یکی از تئاترهای شهر هم بازی بودند, همین موضوع باعث آشنایی بیشتر و شناخت اخلاق و خوی همدیگر شد تا اینکه بعد از گذشت 2 سال با یکدیگر ازدواج کردند. اما این آشنایی و ازدواج مدت خیلی زیادی دوام نیاورد و در سال 82 از یکدیگر جدا شدند . علت جدایی این دو بازیگر رسانه ای نشد حتی خبر جدایی آنها بعد از یک سال منتشر شد شاید علت نبود پل ارتباطی قوی مثل فیس بوک , تلگرام , اینستاگرام و … خبر طلاق این دو هنرمند با تاخیر یک ساله منتشر شد.ناصر هاشمی بعد از جدایی از همسرش سیما تیر انداز با گذشت 13 سال هنوز مجرد است, ظاهرا قصد ازدواج ندارد با گذشت سن ایشان از مرز 60 سالگی بعید است همسری را برای خود انتخاب کنند.اما سیما تیر انداز بعد از جدایی با مردی به نام مجید جوزانی آشنا و این آشنایی خیلی سریع به ازدواج ختم شد . مجید جوزانی هیچ گونه فعالیت هنری ندارد ظاهر خانم سیما تیر انداز دوست داشتند با کسی ازدواج کنند که مانند همسر قبلیشان بازیگر نباشد .
مصاحبه با بازیگر سریال پدر سالار

از اینجا شروع کنیم که اصلا چه شد شما «ناصر» پسر کوچک اسدالله خان در سریال پدرسالار شدید؟

حدود 20 سال پیش یعنی قبل از سال 70 از طریق دوستانم، کامبیز پرتوی و مسعود کرامتی با وحید نیکخواه آزاد و فرشته طائرپور آشنا شدم. چند سالی به دفترشان در پیچ شمیران رفت و آمد داشتم و کارهایی در زمینه فیلمنامه، بازی و کارگردانی انجام دادم. نگارش مجموعه «مسافرخانه» به کارگردانی مسعود کرامتی و بازی مرحوم آقالو، بازی در فیلم «سکوت» به کارگردانی مرحوم علی سجادی حسینی، نگارش فیلمنامه «مرغابی وحشی» به کارگردانی مسعود کرامتی، «سمندون» که طرح آن براساس صحبت های جمعی شکل گرفت و فیلم کوتاه 35mm «دست ها» که من نویسنده و کارگردانش بودم، همه از همکاری من با این گروه بود.

به نظرم بعد از سمندون بود که قرار شد من به پیشنهاد آقای نیکخواه فیلمی ویدیویی از پشت صحنه فیلم نان و شعر پوراحمد تهیه کنم. بیش از 35 ساعت تصویر ویدیویی ضبط و تحویل شد که نمی دانم به کجا رسید.

به هر حال زمانی که در اصفهان بودم مسعود میمی زنگ زد که اکبر خواجویی می خواهد سریالی به نام «پدرسالار» بسازد. پرسید کجا هستی؟ چه می کنی؟ گفتم مشغول کارم. گفت ول کن بیا گفتم تعهد دارم. همین و تمام شد. بعضی ها باهوشند و لحظه را درک می کنند بعضی ها هم نه. من ازجمله دومی ها هستم!

زمان گذشت. کار تمام شد و ما آمدیم تهران. دوباره میمی زنگ زد که شنیدم کارت تمام شده؟ کجایی؟ چه می کنی؟ پرسیدم چه شد هنوز شروع نکردید؟ گفت نه. با یکی از همکاران قرارداد هم بسته بودند اما به چه دلیل نمی دانم به هم خورد و مانده بودند بدون ناصر! رفتم با آقای خواجویی صحبتی کردم و چند قسمت از متن ها را گرفتم و خواندم. از «پدرسالار» بیشتر از فیلمی که همان زمان پیشنهاد شده بود خوشم آمد البته بیشتر از متن ها شخص خواجویی و جمع بازیگران را دوست داشتم. خلاصه قرارداد بسته شد.

*خیلی ها الان و مجددا این سریال را می بینند کمتر از گذشته دلشان به حال «اسدلله خان» می سوزد و بیشتر حق را به ناصر و آذر می دهند. فکر می کنید چرا آن زمان در بین مردم ناصر تا حدودی و آذر کاملا شخصیت های بدی بودند؟

هنگام بازی در پدرسالار من خیال می کردم بینندگان حق را به آذر می دهند چون از طرفی هم حرف هایش منطقی و قابل فهم بود و هم جامعه ما جامعه ای بود جوان! مادران ما از اینکه در خانواده گسترده سنتی همراه خانواده شوهر بودند و تحت نظر، رنج های زیادی کشیده بودند. درواقع مستقل بودن و شخصیت داشتن نه تنها تو را مجبور می کند که سر پای خودت بایستی بلکه دوستی و همدلی افراد خانواده را نیز بیشتر می کند اما درست برعکس تصور من، «پدرسالار» نتیجه عکس دارد!

تا جایی که همان موقع یعنی هنگام پخش سریال شنیدم که خانم امیر سلیمانی از طرف راننده کامیونی تهدید شده بود. البته گویا آقای خواجویی می دانسته و به خانم امیرسلیمانی گفته بوده که هنگام پخش پدرسالار مواظب خودش باشد

بله، خیلی ها در کوچه و خیابان نصیحتم می کردند که چرا خانواده را به هم ریخته ام! چرا من با یک کشیده آذر را سر جایش نمی نشانم (جالب است بدانید که بیشتر خانم ها موافق کتک زدن بودند!) مرد مسنی که قصه را بیش از حد باور کرده بود نصیحت می کرد که برگردیم به خانه پدر و اذیتش نکنیم. بالاخره مجبور شدم توضیح دهم که این فیلم است، ساختیم و تمام شد اما او باورش نشد و گفت:در هر صورت برگردین بهتره!

تصور می کنم بخش قابل توجهی از بینندگان، آن گرما و دنیای پر از آرامش و محبتی را می خواستند که در گذشته بوده یا خیال می کردند که بوده، در حالی که به نظرم واقعیت موجود، عکس این را می گفت. پدری که اصرار دارد همه زیر یک سقف باشند و بیکار و بی شخصیت و وابسته به او حتما در پی سودی است یا مشکل روانی دارد.

البته همان موقع مطالب چند روانشناس را در مطبوعات خواندم که تحلیل بسیار خوب و واقع گرایانه ای از شخصیت اسدالله داشتند. نیاز روحی بینندگان و جذابیت آقای کشاورز، خانم نادره و همکاران ارزشمند هم در این برداشت آن سال های بینندگان تاثیر زیادی داشت. به هر حال خوشحالم که تماشاگر امروزه نگاه متعادل تری دارد.

*به نظر خودتان شخصیتی مثل ناصر با آن ویژگی ها در آن زمان چقدر ما به ازای بیرونی داشت و الان چقدر ما به ازای بیرونی دارد؟

جامعه ما هر روز در حال تغییر است. تغییر و حرکتی شتابان و گاه ترسناک. نسلی که به شدت در پی علم و دانش است و به همان شدت طالب موقعیت و نفوذ و سهم، حق هم دارد. اگر فرض کنیم که زمانی، نه حتما سال پخش اول سریال بلکه بسیار قبل تر از آن جوانانی مثل ناصر وجود داشتند که در موقعیتی بین پدر از یکسو و همسر از سویی دیگر گیر کنند، امروز و در زمان حال تصور نمی کنم حتی به اندازه انگشتان دست هم بتوان چنین اشخاصی را یافت.

*فکر می کنید در حال حاضر چقدر بازخوردهای مردم و حس باورپذیری و همذات پنداری مخاطبان با بازیگران، نسبت به آن دوران تفاوت دارد؟

با اینکه نسبت به آن سال ها، جمعیت، شهرها، خودروها، دود و هوای آلوده، فشارها و عصبانیت ها و مشکلات بیشتر شده و حوصله ها کمتر باز هم جادوی تصویر توانسته جای خود را در دل و زندگی آدم ها باز کند. ممکن است نگاه و نظر نسلی به یک کار هنری تغییر کند اما اگر اصالتی در کار باشد همیشه بیننده را از زاویه ای دیگر متوجه خود می کند. من بعد از سال ها وقتی تصویر آقای کشاورز، زنده یاد خانم نادره، همکاران دیگر، آن خانه، آن بازارچه و آن ارتباطات را می بینم به نظرم واقعی، زنده و ایرانی اند. انتخاب بازیگران توط آقای خواجویی بسیار ماهرانه و خوب بود. کارگردان و تهیه کننده ای آرام، مطمئن و سالم. ای کاش می شد خواجویی در شرایطی مثل آن سال ها سریالی بسازد و قصه جذابی بگوید و مردم را بار دیگر پای تلویزیون جمع کند.

بیوگرافی ناصر هاشمی

بیوگرافی ناصر هاشمی

*خاطره جذابی از آن سریال در ذهن تان وجود دارد که بخواهید بعد از حدود 16 سال از زمان ساخت، آن را تعریف کنید؟

می توانم بگویم «پدرسالار» کلا برایم خاطره است و البته برای بیننده خاطره ای دیگر از جهاتی دیگر. سریال «پدرسالار» به یک نوع خاطره ایرانی جمعی برای فارسی زبانان تبدیل شده. برای من خانه بزرگی که با پدر و مادر و خواهران و برادران و همسران شان و البته همکاران پشت دوربین سال ها در آن زندگی کردیم. سال هایی که در هشت ماه خلاصه شد. دو ماه پاییز و زمستان و بهار. روزها و شب ها صحبت و خنده و درددل و بحث همراه با صبحانه و ناهار و شام و ای. هزاران چای! وقتی به پدرسالار فکر می کنم یادم نمی آید که کسی می خواسته از آن یکی بهتر بازی کند یا دیگری را رقیب خود می دانسته. داشتیم زندگی می کردیم تا اینکه یک روز گفتند تمام شد و ما رفتیم خانه با حفره ای در ذهن و خلایی در دل.

یک روز قرار بود که آقای کشاورز مرا که به سمت آذر می رفتم تا خانه را ترک کنم بگیرد و روی تخت بیندازد. او به آرامی این کار را انجام می داد نگران بود که مبادا صدمه ببینم. چندبار اصرار کردم که با شدت این کار را انجام دهد اما دلش نیامد و آن طور که باید پرتم نکرد و من مجبور شدم کمی بازی کنم. یادش بخیر!

*بعد از سریال پدرسالار به یکباره سراغ کارگردانی رفتید و مجموعه «سمندون» را برای تلویزیون ساختید و خودتان هم در آن بازی کردید. چرا این قدر سریع از بازیگری به کارگردانی رسیدید؟

شما می دانید که هر آدمی بنا به ظرفیت و منش و تجربه و هوش و ذکاوتش به راهی قدم می گذارد. بسیاری از چیزهای خواسته و ناخواسته ممکن است مسیرش را عوض کند. سرش به سنگ بخورد و متوقف شود یا همان سنگ تجربه ای باشد و تذکری برای قوی تر شدن. هیچ کس مثل آن دیگری نیست و اگر شباهت هایی هم باشد شرایط شان یکی نیست. نوشتن و کارگردانی کردن همیشه ذهنم را به خودش مشغول می کرده مخصوصا وقتی که پیشنهادها راضی ام نمی کرد. مشکل بیشتر از خودم بود و هست. در بسیاری از کارها خودم را بد و ناشی می دیدم. هنوز هم تحمل دیدن بازی های خودم را ندارم مگر به اجبار و به سختی تا ایراداتم را برطرف کنم. من همیشه مایل بودم وقت بگذارم و با تمرین های سخت نقشم را کامل تر و خودم بهتر بازی کنم اما در بیشتر کارها زمانی برای تمرین و رسیدن به شخصیتی کامل تر نبوده و نیست. گاهی مجبور می شوید وارد کاری شوید که زمانی از فیلمبرداری آن گذشته و شما فورا باید جلوی دوربین قرار بگیرید و این جمله آشنا و عذاب آور را بشنوید که:«خودت باش» او – کارگردان – نمی داند که با این کار بازیگر را نابود می کند. خب شما باشید چه می کنید؟ من حتی اگر به سراغ کارگردانی نمی رفتم در زمینه دیگری در همین محدوده کارهایی انجام می دادم.

*سخت گیری های شما نتیجه اش سریال ماندگار «روزگار قریب» بود. می خواهم کمی از دلایل قبول کردن آن کار بگویید شاید مخاطب ما علت هایی که ممکن است یک بازیگر را کم کار یا پر کار کند را بشناسد.

فکر می کنم آدم سختگیری باشم. کدام سختگیری؟ مگر من در چه جایگاه مهمی هستم! سختگیری اگر بیش از حد معقول باشد بازیگران بزرگ جهان را نیز نابود می کند چه برسد به من آن هم در جامعه ما! در مورد بازی در روزگار قریب و کار با کیانوش عیاری داستان متفاوت است. چند هفته قبل از شروع سریال، برادرم مهدی گفته بود که قرار است با تو تماس بگیرند. بالاخره زنگ زدند و قراری گذاشتیم. بعد از دوست گریمورم آقای صالحیان شنیدم که پیشنهاد او بوده که فاصله زیاد سنی بین مهدی و شهاب کسرایی با من پر شود. رفتم سر صحنه سکانسی که در پارک پردیسان فیلمبرداری می کردند آقای عیاری را دیدم، یک جمله گفت:«می خوایم فیلمی بسازیم» همین! من هم می دانستم که قرار است همه چیز جلوی دوربین اتفاق بیفتد. او می داند که چه می خواهد و خواسته اش را خوب اجرا می کند. من همیشه سناریوهای پیشنهادی را می خوانم اما عیاری جزو استثناهاست. به چنین کارگرداین باید با اطمینان خاطر تکیه کنید. کم کاری و پرکاری یک بازیگر بیشتر مربوط به خود اوست. یکی حرفه ای است، یکی نیست. من هرچه سعی می کنم در انتخاب نقش ها حرفه ای عمل کنم نمی توانم و خوشحال نمی شوم کسی به من لقب گزیده کار یا سخت گیر بدهد چون خطرناک است و آدم را منزوی و بیکار می کند.

تا به حال شده که برادرتان شما را به فعالیت بیشتر در عرصه بازیگری یا کارگردانی ترغیب کند؟

بله، گاهی صحبت هایی می کنیم. بخشی از مشکلات، عمومی و قابل درک است و بخشی دیگر مربوط به خودم می شود. گاهی منتظر جواب کاری از جایی هستی. گاهی مشغول بازی، کاری را دوست دارم و کاری را دوست ندارم بازی کنم یا نمی توانم.

*به نظر خودتان مسیر بازیگرشدن در دهه 60 و 70 چقدر با دهه 80 متفاوت است و کار بازیگران جوان امروزی با بازیگران جوان دیروز برای برقراری ارتباط با مخاطبان سخت شده یا آسان تر؟

در طی سال های گذشته در چند آموزشگاه، کلاس بازیگری داشتم که طولانی ترین آن در کانون سینماگران جوان بود. در طی چند سال هنر جویان بسیاری را دیدم، با آنها کار و صحبت کردم و بارها گفتم که شما، نسبت به زمان، دوره سخت تری دارید. در دوره ما آرامش بود. رقیب کم بود و شرایط بهتر. شانس کمتری دارید و باید تلاش بیشتری بکنید. بازیگران از دنیای بازیگری می آمدند و معیار همه چیز پول نبود. من در هر ترم با چند هنرجوی بسیار با استعداد رو به رو می شدم. هنرجویان آماده به کاری که نمی دانم کجا رفتند و کجا می روند. جوانانی که منتظرند کارگردانی به سراغ شان بیاید و دنبال خوشگلی نباشد. هرچند زیبایی هم جزو کار ماست اما بازیگر خوب برای بیننده جذاب می شود. این چیزی است که هم در زندگی و هم در بازیگری تصویر وجود دارد.

*آیا ناصر هاشمی در آغاز دهه 90 بازهم می خواهد به کم کاری عجیب خود ادامه دهد یا می شود انتظار حضور بیشتر او جلوی دوربین یا روی صحنه تئاتر را داشت؟

تصور نمی کنم کسی بخواهد عمدا کم کار باشد مگر اینکه دچار مشکلی باشد! من به کارم ادامه خواهم داد و با استقامت و تلاش سعی می کنم به خواسته هایم برسم و جلو یا کنار یا پشت دوربین باشم. مطمئن باشید که دوره جدیدی را در زندگی ام شروع خواهم کرد.

کارنامه هنری ناصر هاشمی

ردیف عنوان اثر کارگردان سال تولید
1 شکلاتی سهیل موفق 1395
2 خانه ی دیگری بهنوش صادقی 1394
3 برادرم خسرو احسان بیگلری 1394
4 عموجان هیتلر حمید ابراهیمی 1393
5 خانه پدری کیانوش عیاری 1389
6 دزدان غیر دریایی بیژن شیرمرز 1389
7 روزگار قریب کیانوش عیاری 1381
8 قاب های خالی مرنضی هرندی 1387
9 تله تئاتر «کالیگولا» قطب الدین صادقی 1383
10 بال های سپید مهدی هاشمی، ناصر هاشمی 1377
11 دومین انفجار نادر مقدس 1375
12 داستان یک شهر خسرو معصومی 1374
13 پدرسالار اکبر خواجویی 1374
14 سمندون ناصر هاشمی 1374
15 حمله به اچ3 شهریار بحرانی 1373
16 مرغابی وحشی مسعود کرامتی 1370
17 برخورد سیروس الوند 1370
18 کار بزرگ سارا محمد جعفری 1370
19 گربه آوازخوان کامبوزیا پرتوی 1369
20 سکوت علی سجادی حسینی 1369
21 زندگی و جنگ احمد نجیب زاده 1367
22 گلنار کامبوزیا پرتوی 1367
23 راویان اخبار گروه کارگردانی 1365–1367
24 گزارش یک قتل محمدعلی نجفی 1365
25 ماه پنهان است خسرو شایسته 1362

منبع:بیوگرافی ناصر هاشمی

بیوگرافی ناصر هاشمی

بیوگرافی ناصر هاشمی
Rate this post

تاریخ انتشار : ۷ دی ۱۳۹۴

بیوگرافی نعیمه نظام دوست و همسرش + زندگی شخصی

بیوگرافی نعیمه نظام دوست

بیوگرافی نعیمه نظام دوست

نعیمه نظام دوست متولد 23 آبان 1353 در تهران، بازیگر است

فارغ التحصیل فوق دیپلم رشته تصویر برداری و دیپلم علوم تجربی است، در یک خانواده 6 نفری بدنیا آمد چهار خواهر دارد و در کودکی عاشق فوتبال و دروازه بانی بوده است
شروع فعالیت

در سال 1370 وقتی 17 ساله بود بخاطر علاقه به هنر، در کلاس های آزاد بازیگری تئاتر شرکت کرد و از همانجا به مجموعه نوروز 72 معرفی شد و تجربه کوتاهی بدست آورد

اولین تجربه رسمی او در سال 73 با ساعت خوش شانس مهران مدیری بود که هم منشی صحنه و هم بازیگر بود

از منشی گری تا سینما

فعالیت او در سینما با دستیاری کارگردان و منشی گری پشت صحنه فیلم بر بوم زمان شروع شد، در سال 86 با فیلم توفیق اجباری محمدحسین لطیفی وارد بازیگری سینما نیز شد
شغل دوم

یک مزون کوچک لباس دارم و از این طریق هر از گاهی دوستانم را می بینم، به اندازه یک آب باریکه درآمد دارد و در فکر گسترش آن نیز هستم

بیماری چاقی

چند سال قبل به دلیل یک بیماری مجبور به استفاده از کورتون شدم همین باعث شد افزایش وزن پیدا کنم و همینجوری چاق تر شوم

مدتی بعد بالن معده هم گذاشتم اما جواب منفی گرفتم و باعث شد بیشتر از قبل هم غذا بخورم

عمل اسلیو

در سال 96 نعیمه نظام دوست با عمل اسلیو معده توانست در ماه های آینده تا 35 کیلوگرم کاهش وزن بدهد، قبل از او نیز بهاره رهنما با همین عمل بطور عجیبی لاغر شده بود

غذاهای محبوب

در میان غذاهای محبوبم رتبه اول برای کباب ترش است

یعنی هر جا بروم اولین انتخابم کباب ترش است. من چاشنی و ترکیباتی که باعث ترشی این کباب می‌ شود را بسیار دوست دارم بعد از آن هم به سیرواویج علاقه دارم
ازدواج

نعیمه خانوم نظام دوست 44 ساله شده و هنوز ازدواج نکرده است

بیوگرافی نعیمه نظام دوست

بیوگرافی نعیمه نظام دوست

زیاد غصه می‌ خورم

من به ظاهر آدم شاد و خندانی هستم اما درونم چیز دیگری جریان دارد من زیاد غصه می‌ خورم و برای دیگران دلسوزی می‌ کنم

منبع:بیوگرافی نعیمه نظام دوست

بیوگرافی نعیمه نظام دوست

بیوگرافی نعیمه نظام دوست
Rate this post

تاریخ انتشار : ۷ دی ۱۳۹۴

تارا آغداشلو در ۱۵ دی ۱۳۶۶(5 ژانویهٔ 1988) در تهران به دنیا آمد.

پدر وی آیدین آغداشلو (زاده ۸ آبان ۱۳۱۹ در رشت) که فرزند محمد بیک آغداشلو (حاجی اوف) و ناهید نخجوان است. محمد بیک از مهاجران قفقازی و عضو حزب مساوات قفقاز بود و خاندان وی نیز نام خانوادگی خود را از نام شهر کوچک آغداش گرفته‌اند. پس از تصرف دوباره قفقاز توسط نیروهای بلشویک به دستور لنین، این نیروها به دستگیری و کشتار اعضای حزب مساوات پرداختند و محمد بیک آغداشلو ناچار شد شبانه سوار بر اسب از رود ارس بگذرد و به ایران پناه آورد.

آیدین پدر تارا آغداشلو نخستین بار با شهره ازدواج کرد اما بخاطر اختلافات فکری و درگیری های مداوم از او جدا شد و در دومین ازدواجش در سال ۱۳۶۰ با فیروزه اطهاری (دانش‌آموخته معماری) که از دانشجویان خودش بود، ازدواج کرد و صاحب یک دختر و یک پسر به نام‌های تارا و تکین شد.تارا از بچگی روحیه تندخویی در خود داشت و در بازی های کودکانه با بقیه کودکان دچار مشکل می شد و با پیگیری آیدین و سفارش خاص ایشان، مربیان وی برای رفع این موضوع نهایت تلاش خود را به کار بستند اما خوی لجاجت و هیجان بیش از حد، وی را از درس و فراگیری مسائل علمی باز می داشت.
این روال در وی ادامه پیدا کرد تا در دوران راهنمایی که در مدرسه کاشفی مشغول به تحصیل شد و ارتباط وی با پسرها آنچنان بین دیگر هم کلاسیهایش جا افتاده بود که مسئولین مدرسه بارها به خانواده اش تذکر دادند اما بی توجهی تارا و لجاجت در تداوم این مسائل باعث شد از مدرسه اخراج شود و سال سوم راهنمایی را ناقص رها کند .

بیوگرافی تارا آغداشلو

بیوگرافی تارا آغداشلو

مشکلات و مسائل عدیده ای که تارا برای خانواده اش به وجود می آورد تمامی نداشت و اساسا طرز زندگی تارا با جامعه ایرانی هماهنگ نبود که بعدها نیز خود تارا در یک مصاحبه ای در صدای آمریکا به این مساله اذعان نمود البته که درگیری پدرو مادر وی و در نهایت طلاق آنها نیز در این مشکلات دخیل بود و بخاطر همین بعد از جدایی تصمیم به این گرفتند که تارا همراه مادرش در 15 سالگی به کانادا مهاجرت کنند و ایران را برای همیشه ترک کنند.

اما فشار روانی و غربت و دوری از پدر و طلاق پدرو مادر موجب افسردگی تارا شد تا حدی که از هفته سوم به روانپزشک مراجعه کردند و در نهایت با تشخیص معالجین در بیمارستان روانی کانادا بستری شد تا اینکه وی پس از 9 ماه بهتر شد و از تحت درمان مستقیم خارج شد.

تارا در 18 سالگی و بعد از رسیدن به سن قانونی با یکی از هم کلاسی هایش به نام لادبن که جوانی کانادایی بود رابطه عاشقانه و عاطفی ایجاد کرد اما باقی ماندن اثرات بیماری و تندخویی وی نتوانست این رابطه را بیشتر از 6 ماه پایدار بدارد.

این اتفاقات پی در پی و ناخوشایند برای تارا بالاخره وی را وادار به بازبینی زندگی خویش کرد و این بازبینی تحولی بزرگ برایش به وجود آورد تا جایی که بعد از مهاجرت به لندن و تحصیل در دانشگاه، در مدتی کوتاه و فقط در چندین سال از خودش یک چهره رسانه ای ساخت، هرچند که جنجال زیادی از مسیر این پیشرفت پیش آمد.

بعد از لیسانس در لندن فوق لیسانس ارتباطات جهانی و رسانه‌ای گرفت، وی نخستین کتاب شعرش خویش را با نام ” این یک انار نیست ” منتشر کرده است که گفتگوها در مورد کپی بودن این اشعار به شدت مورد بحث است چون وی به هیچ وجه در صحبت ها و برنامه های تلویزیونی چنین طبعی را از خود نشان نداده است و کاملا فضای خشک و منطقی دارد و به گفته چند تن از نزدیکان، تمام اثرات وی سفارشی است و از جانب دیگران نوشته شده است و علت ناهماهنگ بودن اثرات هم تعدد نویسندگان می باشد. تارا آغداشلو قبل از حضور در شبکه من و تو ۱ بارها به عنوان کارشناس در شبکه‌های بی‌بی‌سی فارسی و صدای آمریکا شرکت کرده است.

به گفته وی، نوشتن خیلی‌ زود شروع شد، از شعر به داستان به روزنامه نگاری، ترانه، مقاله، پایان نامه، و هنوز هم ادامه داره. با وجود مهاجرت به کانادا تو سنّ کم، در این ۱۰ سال رابطه ام با ایران عمیقا حفظ شد.
اما از خیلی‌ زود تصمیم گرفتم، یا شاید ناچار شدم، که آدم جهانی‌ باشم تا بتونم هم از زندگیم لذت ببرم هم فعالیتهایی که دوست دارم رو در سطح گسترده تری انجام بدم و خاطرات تلخ گذشته را از یاد ببرم. نه تنها به طور حرفه‌ای، بلکه معتقدم زندگی‌ فقط با ذهن باز و چشم های کنجکاو و جویا معنی‌ پیدا میکنه.
همین شد که بعد از لیسانس روزنامه نگاری، چاپ مجموع شعرهام (این یک انار نیست)، و شروع کار خبرنگاری در تلویزیون، به لندن اومدم. اینجا فوق لیسانس ارتباطات جهانی‌ و رسانه ای توی دانشگاه سواز (SOAS) گرفتم و مشغول به گرداندن یه گالری در شرق لندن شدم.
هنر همیشه بخشی از زندگیم بوده، مثل زبان دوم. اگه همه‌ اینها به نظرتون یه کم قر و قاطی‌ میاد، حق دارید.از هنر تا ادبیات تا سیاست، من همه اینها رو دوست دارم و دنبال‌شون هستم. راجع به هر کدوم هم سلیقه و نظر خودم رو دارم و با این زمینه هست که در برنامه سمت نو پیشتون خواهم بود.
تارا آغداشلو هم اکنون بیشتر فعالیتش در شبکه من و تو می باشد و جزء مجریان دسته دوم این کانال محسوب می شود و شاید علت رکود و عدم رشدش در این شبکه، باقی ماندن خصلت لجاجت و تندخویی اش می باشد که به دنبال آن مخاطبین این شبکه واکنش مثبتی به اظهار نظرات این مجری نشان نداده اند و جزء معدود مجریانی محسوب می شود که منتقدینش بیشتر از طرفدارانش می باشد.بحران جوانی، نقشه شهر، سمت نو از جمله برنامه هایی است که تارا در آن مشارکت داشته و مجری گری کرده است.

او در یکی از قسمت های برنامه سمت نو، علت توقف یک هفته ای این برنامه را تصادفش با یک زن در لندن اعلام کرد.

تارا که سعی می کرد ماجرای تصادفش با یک زن، آن هم در حال مستی را با بازی رسانه ای عادی جلوه دهد، دلیل عدم پخش یک هفته ای این برنامه را تصادف با یک زن و به دردسر افتادنش اعلام کرد.
آغداشلو در این برنامه با اعتراف به مستی اش در حین رانندگی و تصادفش با یک زن در لندن گفت: «با خانمی تصادف کردم، البته در حین مستی و ایشان الان در بیمارستان هستند.»

مجری شبکه من و تو سعی داشت تا با عادی جلوه دادن مصرف مشروبات الکلی، تصادفش با یک زن را توجیه و اینکه چون مست بوده خود را تبرئه کند.

وی هم اکنون ساکن لندن است و علاوه بر تحصیل و شعر وو مدلینگ بیشترین فعالیتش را شبکه تلویزیونی من و تو می گذراند …

منبع:بیوگرافی تارا آغداشلو

بیوگرافی تارا آغداشلو

بیوگرافی تارا آغداشلو
Rate this post

تاریخ انتشار : ۷ دی ۱۳۹۴

دکتر غلامعلی بسکی بی شک یکی از مشاهیر بزرگ ایران و از چهره های برجسته علمی و دانشگاهی در زمینه حمایت از محیط زیست ، است.

او علاوه بر شهرت گسترده در ایران از شهرت جهانی نیز برخوردار است و تا کنون شبکه تلویزیونی Supreme Master Tv در راستای پاسداشت شخصیت‌های مشفق جهانی، از دکتر غلامعلی بسکی، تجلیل کرده و لوح و نشان شفقت را به وی اهدا نموده است.

انجمن بین المللی «چینگ های» نیز وی را به عنوان «قهرمان درخشان جهان» معرفی کرده است.

دکتر بسکی زندگی نامه زیبایی دارد. وی نمونه ای از یک انسان مصمم و دارای فکر و جهان بینی خاص خود است. که با همین جهانبینی توانسته است به برخی از بزرگترین مشکلاتی که برایش پیش آمده (از جمله بیماری سرطان) غلبه کند و هم اکنون با 81 سال سن ، از وضعیت جسمی و روانی خوبی برخوردار است.

بسکی همچنین از خیرین برجسته ایران نیز هست . وی تا کنون چندین مورد از اموال شخصی خود را در شهرهای مشهد ، گرگان ، تهران و استان های ساحلی دریای خزر وقف محیط زیست ایران و ارائه خدمات بهداشتی به مردم کرده است.

هم اکنون نیز در گوشه و کنار منطقه سبزوار بزرگ که زادگاه اوست ، در حال انجام برخی فعالیت های ارزشمند محیط زیستی است.

از جمله به گفته خودش در داورزن و ششتمد در حال کاشت درخت کاری در زمین های به مساحت 40 هکتار است. و همچنین قرار است در سبزوار نیز با همکاری شهرداری این شهر به احداث یک پارک 150 یا 200 هکتاری بپردازد. (منبع1) ، (منبع2)

دکتر بسکی به دلیل همه این فعالیت های ارزشمند علمی و اجتماعیش هم اکنون مورد افتخار همشهریانش در سبزوار و ششتمد است و در ردیف یکی از برجسته ترین مشاهیر منطقه سبزوار محسوب می شود.

به همین دلیل برخی سایت ها و وبلاگ های محلی دائما اخبار و رویدادهای مربوط به این پدر دلسوز طبیعت ایران را منتشر می کنند.

وبلاگ روستای بسک روستای پدری دکتر بسکی از جمله این رسانه هاست که اخیراً به انتشار یک زندگی نامه کامل از این حامی بزرگ طبیعیت در ایران منتشر کرده است.

در ادامه مجله اینترنتی اسرارنامه ، برای آشنایی بیشتر مخاطبا ن گرامی به انتشار زندگی نامه کامل دکتر بسکی به نقل از وبلاگ روستای بسک نگین ششتمد می پردازد :

بیوگرافی دکتر غلامعلی بسکی

بیوگرافی دکتر بسکی

بیوگرافی دکتر بسکی

دکتر غلامعلی بِسکی، معروف به پدر طبیعت ایران و بابا بسکی، یکی از چهرههای شاخص و فعال محیط زیست و از طرفداران طبیعت، در سال ١٣١٠شمسی در سبزوار به دنیا آمد. پدرش از روستای بسک ششتمد بود. وی پس از به پایان رساندن تحصیلات ابتدایی و سپس دوره متوسطه در دبیرستان اسرار [سبزوار]، در آزمون پزشکی شرکت کرد و در این رشته پذیرفته شد. به تهران رفت و با تلاشهای بیوقفه خود در رشته پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی تهران مدرک دکترای طب عمومی گرفت.

او در رشته جراحی زنان ادامه تحصیل داد و سرانجام در سال ١٣۴۵با درجه تخصصی جراحی زنان از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. دکتر بسکی به عنوان پزشک جراح به گنبدکاووس رفت و در همان سال ورود خویش به این شهر، بیمارستان و زایشگاه دکتر بسکی را بنا نهاد.

از سال ١٣۴٩ به علت ابتلا به سرطان و جهت درمان این بیماری مُهلک به شیوه طبیعی، از جوامع شهری فاصله گرفت و باگوشهگیری در جنگل گلستان و سکونت در آنجا، فصل نوینی از زندگی خود را در دامان طبیعت شروع کرد و بر اثرکوهپیماییهای زیاد در لابه لای جنگلها و درههای پردرخت و چشمهسارها، خلق وخوی طبیعت دوستی را دریافت و با این زندگی، انسی دیرینه یافت. این جراح سبزواری هر روز پس از طی مسافت چندین کیلومتر، به بیمارستان خویش میآمد.

دکتر بسکی قریب به چهل سال است که به رژیم گیاهخواری و خامخواری روی آورده و غالباً از غذای گوشتدار مصرف نمیکند و معتقد است از زمانیکه زندگی شهرنشینی را رها کرده و به جنگل‌های گلستان پناه برده، بیماری برونشیت، واریس، دیسک کمر و پروستات، آب مروارید چشم و برونشیت چرکی و حساسیتهای بدنی، پوستی و… خود را که پیش از این به آنها مبتلا بوده، از دست داده و به طور طبیعی معالجه کرده است.

وی سالها پیش به سبب افزایش اسید اوریک در خونش که باعث درد مفصل بویژه در ناحیه انگشت سبابه وی شده بود، از مصرف داروهای شیمیایی پرهیز کرد و بجای آن از رژیم گیاه خامخواری استفاده کرد.

او از آب چشمه می نوشد و مدعی است صابون برای پوست بدن مفید نیست؛ بنابراین بیش از 45 سال است که از صابون استفاده نمیکند. هر روز دوش آب سرد میگیرد. این طبیب طبیعتدوست، تمام اموال خود را به شرح زیر وقف فعالیتهای محیط زیستی و امور خیریه کرده است:

– بیمارستان و زایشگاه دکتر بسکی در شهرستان گنبدکاووس که این بیمارستان را در سال ١٣۴۵ بنا نهاد.

– مدرسه تیزهوشان استان گلستان و خانه ریاضی استان گلستان و سرای گاندی (تیزهوشان فقیر در روستاها)

– احداث زائرسرا در جنگل گلستان به مساحت ۵/١ هکتار باغ پردرخت و کتابخانه و چند ساختمان برای رفاه حال زائران حضرت رضا(ع)

– مزرعه وقفی ٢٣ هکتار با گلخانه آن (۵/١ هکتار) و ٢٠ هکتار کشت زیتون و دامداری شیری ١۵٠ رأسی و توتستان کرم ابریشم و انگورکاری به طول یک کیلومتر

– شش آپارتمان در دریاکنار مازندران (یک مزرعه چندهکتاری با 200 راس گاو در دریاکنار)

– پنج ساختمان به وسعت ١٠٠٠ متر در خیابان آزادی مشهد.

– سه طبقه آپارتمان در تهران (واقع در میدان انقلاب، ابتدای خیابان کارگرجنوبی، خیابان جمالزاده، کوچه رشتچی که در سال 1384 به عنوان خانه محیط زیست تهران وقف ستاد شهر سالم شده است).

– اتومبیل پژوی ۴٠۵ وقف محیط زیست و درختکاری.

دکتر بسکی که اینک چهرهای آشنا برای علاقهمندان محیط زیست است، همواره با شور و هیجان مثال­زدنی به دفاع از طبیعت بیزبان برخاسته، از تهدیدها و زیادهخواهی انسان و تلاشش برای نابودی هستی سخن میگوید. ایشان به دلیل حضور داوطلبانه خود برای گسترش فرهنگ حمایت از طبیعت، تاکنون دو بار موفق به دریافت نشان ملی محیط زیست کشور شده است.

به منظور تجلیل از زحمات وخدمات این پزشک والامقام، در روز پنج شنبه 23 آبان 1387 همایشی با عنوان «سمینار بزرگداشت دکتر بسکی و گیاهخواری و گرمایش زمین» در سالن مرکز اجتماعات مرکز آموزشهای اجتماعی شهرداری منطقه 9 تهران برگزار شد. همچنین شبکه تلویزیونی Supreme Master Tv با هماهنگی خانه محیط زیست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، در راستای پاسداشت شخصیت‌های مشفق جهانی، از دکتر غلامعلی بسکی، تجلیل کرد.

در این مراسم که با حضور رئیس خانه محیط زیست تهران و جمعی از مسئولان، هنرمندان سینما و تلویزیون، برگزار شد، شبکه جهانی Supreme با اهداء لوح و نشان شفقت از دکتر غلامعلی بسکی به دلیل رفتارهای انسان دوستانه، وقف املاک شخصی و تلاش‌های خیرخواهانه در جهت حفظ محیط زیست تقدیرکرد.

دکتر غلامعلی بسکی، علاوه بر کسب نشان ملی زیست محیطی، به سبب تلاشهای انساندوستانه و حمایت از طبیعت، در سال 2008 میلادی مفتخر به دریافت جایزه «قهرمان درخشان جهان» از انجمن بینالمللی «چینکهای» شد.

شایسته است مسئولان شهرستان سبزوار و شهر ششتمد، نیز مراسم بزرگداشتی برای این پزشک طبیعت­دوست- که آشنای همه ایرانیان است، اما متأسفانه در زادگاهش ناآشناست- برگزار کنند و همشهریانش را بیشتر با ایشان و سلوک وی آشنا کنند.

منبع:بیوگرافی دکتر بسکی

بیوگرافی دکتر بسکی

بیوگرافی دکتر بسکی
Rate this post

تاریخ انتشار : ۷ دی ۱۳۹۴
بیوگرافی حبیب الله عسگراولادی

بیوگرافی حبیب الله عسگراولادی

حبیب الله عسگراولادی مسلمان سیاستمدار و بازرگان ایرانی بود. وی یکی از نامزدهای چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران و وزیر بازرگانی در دولت اول میرحسین موسوی بوده است. وی از اعضای حزب موتلفه اسلامی می‌باشد. برادر او اسدالله عسگراولادی از تجار معروف تهران و رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین است.

قبلی : حسین کاظم‌پور اردبیلی

بعدی : حسن عابدی جعفری

عسگر اولادی پس از انقلاب اسلامی، مسئولیت‌هایی همچون نمایندگی ولی فقیه در کمیته امداد امام خمینی را برعهده داشته و اکنون نیز رئیس شورای مرکزی کمیته امداد و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است. وی که از مردادماه سال ۱۳۹۲ به علت نارسایی قلبی و گرفتگی عروق بستری شده و تحت عمل جراحی قلب قرار گرفته بود، در چهاردهم آبان ماه همان سال درگذشت.

زندگی

حبیب الله عسگراولادی که از اعضای بنیانگذار حزب موتلفه اسلامی بوده است با حکم امام خمینی به عنوان نماینده ولی فقیه در کمیته امداد امام خمینی منصوب شد. او علاوه بر ریاست شورای مرکزی کمیته امداد و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بود.

حبیب‏الله عسگراولادی مسلمان، در سال 1311 ش، در یک خانواده متدین و از پدر و مادری اهل دماوند، در تهران متولد شد. پدرش در ابتدا به شغل بنکداری خواربار در دماوند اشتغال داشت، اما به علت زلزله ای که در دماوند آمد و زندگی پدرش آسیب جدی دید، امکان زندگی در دماوند برایشان فراهم نبود؛ لذا پدرش در شش سال ابتدایی زندگی حبیب الله، به کار ساده‏ای در تهران اشتغال داشت تا اینکه مجدداً به دماوند بازگشت.

بر اثر جنگ جهانی دوم و وخیم شدن اوضاع اقتصادی امکان تحصیل از وی گرفته شد، لذا به کار در بازار تهران اشتغال یافت و چند سال در بازار دروازه ای تهران به خرده فروشی برنج پرداخت.

وی در منزل برادر بزرگترش، صادق، سکونت گزید. سکونت در این محل و نزدیکی محل کار او با مسجد امین الدوله باعث آشنایی‏اش با برنامه های مذهبی مسجد شد. در مسجد با شیخ حسین زاهد آشنا شد و در کلاس علوم دینی او در مسجد جامع تهران شرکت کرد و دروس حوزوی را تا سطح فراگرفت.

عسگر اولادی در سال های پایانی دهه بیست، به هنگام تحصیل علوم حوزوی در مسجد امین الدوله و بعدها در حوزه علمیه مروی و در حالی که سیزده سال بیشتر نداشت به فعالیتهای سیاسی به رهبری آیت الله کاشانی، جلب و در سال 1327 در یک راهپیمایی که به دعوت آیت الله کاشانی به هواداری از مردم فلسطین تشکیل شده بود، دستگیر و بازداشت شد.

از سال 1327، پس از آزادی از زندان تا 28 مرداد 1332، در جریانات، با آهنگ روحانیت، در متن فعالیت ها بود. در 1327 به فعالیت های سیاسی وارد و با حوادث ملی شدن نفت آشنا شد و در تجمعات و تظاهرات این دوران شرکت می‏کرد.

وی که با فعالیت جمعیت فدائیان اسلام نیز آشنا بود، در 1333، به همراه عده ای از دوستانش که در مسجد امین الدوله با هم آشنا شده بودند، تصمیم گرفتند هیأتی مذهبی تأسیس کنند و به فعالیت فرهنگی بپردازند. لذا هیأتی به نام هیأت «مؤید» تأسیس کردند و در مسجد امین الدوله به فعالیت مشغول شدند.

با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، از طریق آیت ‏الله مهدوی کنی با حضرت امام آشنا شده و از طرف امام مأمور وصول وجوهات شرعی در بازار تهران شد. در ماجرای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، ارتباط هیئت وی با بیت امام گسترده تر شد و این ارتباط باعث ائتلاف آنها با دو هیئت مسجد شیخ علی و هیأت اصفهانی های بازار و تشکیل هیأت های مؤتلفه اسلامی شد.

در سال 1343 که هیأت های مؤتلفه به ترور حسنعلی منصور اقدام کرد، عسگر اولادی نیز به همراه شاخه نظامی مؤتلفه به جرم نگهداری چمدان اسلحه دستگیر و به حبس ابد محکوم شد و در 1356 مورد عفو قرار گرفت و از زندان آزاد شد.

حبیب‏الله عسگر اولادی علاوه بر حضور در کمیته استقبال از امام، جزو کسانی بود که در هفته های آخر قبل از بازگشت امام به وطن در پاریس در کنار ایشان بود و همراه با امام (ره) به ایران آمد.

بیوگرافی حبیب الله عسگراولادی

بیوگرافی حبیب الله عسگراولادی

وی از سال های قبل از انقلاب جزو معتمدین امام در بازار و در دریافت وجوهات شرعی بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز راه اندازی کمیته امداد جهت رسیدگی به وضعیت محرومان از نخستین حکم هایی بود که از امام (ره) دریافت کرد.

وی همچنین از همراهان شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی در راه اندازی حزب جمهوری اسلامی بود که تا زمان تعطیلی حزب، عضو شورای مرکزی آن بود.

عسگراولادی یکبار در سال 60 و در جریان ترورهای منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و با هوشیاری محافظینش جان سالم بدر برد و البته مدتی در بیمارستان بستری بود. وی چند وقتی نیز وزیر بازرگانی بود که در جریان اختلاف نظرهای آن روز در دولت و برای حفظ مصالح نظام که در شرایط جنگ بود، استعفا داد تا اختلاف دیدگاه ها فشاری بر مردم وارد نیاورد.

پس از این استعفا بود که حضرت امام (ره) درباره او فرمود:« …. آقای عسگراولادی که ایشان هم نظیر آقای مرحوم عراقی از اول نهضت همراه بود و زحمت کشید و من او را مرد بسیار صالحی، بسیار فداکاری می دانم.»

عسگراولادی در کارنامه خود سابقه نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی و حضور در جایگاه نایب رئیسی و عضویت در هیات رئیسه مجلس را نیز دارد. عضویت در هیات منصفه مطبوعات و ریاست آن، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام از دیگر سمت های فعلی عسگراولادی در کنار نمایندگی ولی فقیه در کمیته امداد امام (ره) است.

پیش از انقلاب

وی از زندانیان سیاسی در دوره محمد رضا پهلوی بود که پس از تحمل ۱۳ سال حبس از محکومیت حبس ابد خود، با تقاضای عفو از زندان آزاد شد. در همان موقع این اقدام به عنوان یک تاکتیک برای گسترش مبارزه از زندان به بیرون نام نهاده شد.

منبع:بیوگرافی حبیب الله عسگراولادی

بیوگرافی حبیب الله عسگراولادی

بیوگرافی حبیب الله عسگراولادی
Rate this post

تاریخ انتشار : ۷ دی ۱۳۹۴

بیوگرافی نیما نادری و همسرش + زندگی شخصی هنری

بیوگرافی نیما نادری

بیوگرافی نیما نادری

نیما نادری از بازیگران سریال لحظه گرگ و میشه می باشد

این سریال با حضور انبوهی از بازیگران از دی ماه 97 شروع به پخش از شبکه سه سیما کرده و هر شب راس ساعت 20:45 پخش می شود و موضوع عاشقانه دارد

بیوگرافی در حال آماده سازی

بزودی اطلاعات کاملی از نیما نادری (بازیگر) در این مطلب درج خواهد شد

داستان سریال

این سریال روایت خانواده ای اصیل در طول سه دهه با محوریت تنها دختر این خانواده بنام یاسمن با بازی المیرا دهقانی می باشد که از دهه 60 شروع می شود

این سریال با گذشت از حوادث تاریخی از قبیل جنگ، تحولات اجتماعی و اقتصادی کشور به زمان معاصر می رسد و پایان می پذیرد
اسامی بازیگران سریال لحظه گرگ و میش

این سریال یکی از پر بازیگر ترین سریال های اخیر تلویزیون می باشد در زیر بصورت کامل اسامی بازیگران سریال حوالی لحظه گرگ و میش را می خوانید

فاطمه گودرزی، شهره سلطانی، فرید سجادی حسینی، علیرضا کمالی، المیرا دهقانی، حسام محمودی‌فرید، پانیذ برزعلی، ناصر سجادی حسینی

بیوگرافی نیما نادری

نیما نادری، پاشا رستمی، رها خدایاری، وحید آقاپور، احسان امانی، سیامک احصایی، مریم حاجی زاده، آیدا نامجو، مهرنوش مسعودیان، زهره ساداتی، مهدی ملاک

رضا حجری، مهتاب اکبری، فراز مدیری، شبنم قربانی و اِروین گالستیان با حضور لیلا بلوکات و محمدرضا مالکی ترکیب بازیگران این مجموعه را تشکیل می دهند

منبع:بیوگرافی نیما نادری

بیوگرافی نیما نادری

بیوگرافی نیما نادری
Rate this post

تاریخ انتشار : ۷ دی ۱۳۹۴

زندگینامه کمال‌ الملک

بیوگرافی کمال الملک

نام‌های دیگر :محمد غفاری
لقب :نقاش‌باشی
همسر: زهرا خانم ازدواج ۱۲۶۲ –
درگذشته: ۱۲۹۷
فرزندان دخترش :نصرت (زاده ۱۲۶۳)
پسرش :حسینعلی خان (درگذشته ۱۲۹۶)

محمد غفاری معروف به کمال‌المُلک نقاش ایرانی (زاده ۱۲۲۷ – درگذشته ۱۳۱۹) یکی از مشهورترین و پر نفوذترین شخصیت‌های تاریخ هنر معاصر ایران به شمار می‌آید. وی در یکی از خانواده‌های هنرمند و سرشناس در کاشان چشم به جهان گشود.

غفاری پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در کاشان به همراه برادر بزرگترش به تهران آمد و در دارالفنون در رشتهٔ نقاشی ادامه تحصیل داد. پس از گذشت سه سال تحصیل وی در دارالفنون، هنگامی که ناصر الدین شاه از این مدرسه بازدید می‌کرد، کار او را پسندید و وی را به دربار فراخواند.

با حضور در دربار، ابتدا لقب خان، سپس پیشخدمت مخصوص به وی داده شد و پس از چندی تاثیر آثار محمد غفاری سبب گردید تا ناصرالدین شاه خود به شاگردی وی در آید و او را در ابتدا به لقب نقاش‌باشی و سپس به لقب کمال الملک منصوب کند. در مدت حضور وی در دربار، او ۱۷۰ تابلو کشید که معروف‌ترین آن‌ها تالار آینه می‌باشد و اولین تابلوییست که آن را امضا کرده است.

پس از مرگ ناصرالدین شاه و به سلطنت رسیدن مظفر الدین شاه، کمال الملک برای ادامه تحصیل در زمینه نقاشی و زبان فرانسوی و همچنین بازدید از موزه‌ها، عازم اروپا شد. او در مدت سه سال در ایتالیا، فرانسه و مدت کوتاهی در اتریش زندگی کرد و در طی این مدت با بازدید از موزه‌های مهم شهرهای فلورانس، رم و پاریس، از آثار نقاشان برجسته‌ای چون روبنس، تیسین و رامبراند در حدود دوازده کپی نقاشی کرد.

بازگشت کمال الملک به ایران، مصادف با انقلاب مشروطه می‌شود. در این هنگام کمال الملک با انتشار مقالات و ترجمه برخی آثار ژان ژاک روسو و دیگر نویسندگان آزادی خواه فرانسه، به سهم خود با حرکت مردم، همراه می‌شود.

در نهایت در اردیبهشت ۱۳۰۷ وی به روستای حسین آباد نیشابور تبعید شد و مابقی عمر خود را در آنجا گذراند. وی در سال ۱۳۱۹ در سن ۹۵ سالگی در گذشت و پیکر او را در کنار عطار نیشابوری به خاک سپردند.

تولد و خانواده :
محمّد غفّاری در خانواده‌ای هنرمند و سرشناس در شهر کاشان بدنیا آمد، وی برادر زاده میرزا ابوالحسن غفّاری معروف به صنیع الملک از اولین تحصیل کردگان ایرانی در فرنگ و از افراد پرنفوذ دوره قاجار بود. غفّّاری تحصیلات اوّلیّه‌اش را در مکتب مکاتب زادگاهش گذراند. پدرش میرزا بزرگ که همچون پدرانش دارای حرفهٔ نقاشی بود، ابو تراب، پسر بزرگترش و محمّد را برای ادامه تحصیل راهی تهران کرد.

مهاجرت به تهران :
کمال الملک پس از حضور در تهران، به همراه برادر بزرگترش در مدرسه دارالفنون در رشتهٔ نقاشی مشغول به تحصیل شد، هر دو برادر در مدت سه سال تحصیل خود توانستند موفقیت‌های بسیاری را کسب کنند. در پایان سال سوم، ناصرالدین شاه در حین بازدید از مدرسه دارالفنون با دیدن تابلویی که از چهره اعتضاد السلطنه، رئیس وقت مدرسه دارالفنون که توسط محمد غفاری کشیده شده بود، تحت تاثیر قرار گرفت و دستور داد تا او را به عنوان نقاش به استخدام دربار در آورند.

حضور در دربار قاجار:
با حضور در دربار، در ابتدا لقب خان، سپس پیشخدمت مخصوص به وی داده شد و پس از چندی تاثیر آثار محمد غفاری سبب گردید تا ناصرالدین شاه خود به شاگردی وی در آید و او را در ابتدا به لقب نقاش باشی و سپس به لقب کمال الملک منصوب کند. کمال الملک پس از چندی با خواهر مفتاح الملک یکی از مقامات دربار ازدواج کرد که ثمرهٔ این ازدواج یک دختر به نام نصرت و پسری به نام حسین علی خان شد. در مدت حضور وی در دربار، او ۱۷۰ تابلو کشید که معروف‌ترین آن‌ها تالار آینه می‌باشد و اولین تابلوییست که آن را امضا کرده است.

اتهام دزدی :
کمال الملک که تمام وقت خود را در برای نقاشی کردن در کاخ گلستان می‌گذراند، با دزدیده شدن مقداری طلا از تخت طاووس مورد سوء ظن ماموران حکومتی قرار گرفت تا جایی که وی را برای مدت چهار ساعت مورد بازجویی قرار دادند که نهایتا با اعتراف سارق، سوء ظن‌ها از وی برطرف شد.

بیوگرافی کمال الملک

سفر به اروپا :
کمال الملک در پرتره از خودپس از کشته شدن ناصر الدین شاه کمال الملک برای مطالعه به اروپا رفت. (۱۲۷۶ ش) مدتی بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذرانید؛ و در موزه‌ها به رونگاری از آثار استادانی چون رامبراند و تیسین پرداخت.

در پاریس با فانتن لاتور آشنا شد. سفر اروپا تأثیری مثبت در اسلوب کار و حتی طرز دید او گذاشت. او به دستور مظفر الدین شاه به ایران بازگشت (۱۲۷۹ ش) و کار در دربار را ادامه داد، ولی عملاً نتوانست با خواست‌های شاه جدید کنار بیاید.

به عراق رفت و چند سالی را در آنجا گذرانید. (۱۲۸۰ تا ۱۲۸۳ش) پرده‌های زرگر بغدادی (۱۲۸۰ ش) و میدان کربلا (۱۲۸۱ ش) را به هنگام اقامتش در عراق نقاشی کرد.

او اگرچه به مشروطه خواهان متمایل بود (پرده علیقلی خان بختیاری (سردار اسعد) گواه آن است) در جنبش مشروطه مشارکت مستقیم نداشت. در سال‌های بعد مدیریت مدرسه صنایع مستظرفه را بر عهده گرفت.

در این مدرسه با کوشش فراوان به پرورش شاگردان همت گماشت که زبده‌ترین شان خود استادانی در مکتب او شدند. سرانجام به دلیل اختلافاتی که با وزیران معارف بر سر استقلال مدرسه پیدا کرد، از کار تدریس و شغل دولتی دست کشید (۱۳۰۶ ش) و به ملک شخصی خود در حسین آباد نیشابور کوچید. (۱۳۰۷ ش) در آنجا بر اثر حادثه‌ای از یک چشم نابینا شد؛ اما تا سال‌های آخر زندگانی به نقاشی ادامه داد.

کمال الملک از همان آغاز فعالیت هنری اش تمایلی قوی و آشکار به روش و اسلوب طبیعت گرایی اروپایی داشت. با ظهور کمال الملک وظیفه‌ای جدید برای نقاش دربار معین شد.

او می‌بایست رویدادها، اشخاص، ساختمان‌ها، باغ‌ها و غیره را همچون عکاسی دقیق ثبت کند تا به عادی‌ترین مظاهر زندگی و محیط درباری سندیت تاریخی بخشد. بی سبب نیست که کمال الملک در این دوره اغلب پرده‌هایش را با افزودن شرحی درباره موضوع رقم می‌زد.

(مثلاً: طبیعت بیجان با گلدان و پرنده شکار شده، ۱۲۷۳خ) با این زمینه فکری و هنری کمال الملک به اروپا رفت. هدف او شاید فقط ارتقای سطح دانش فنی اش بود. ولی در موزه‌ها آثار استادان رنسانس و باروک را دید و شیفته آنها شد.

منطقاً او به لحاظ فرهنگی، ذهنی و سابقه هنری آمادگی رویارویی و احتمالاً بهره گیری از جنبش‌های دریافتگری (امپرسیونیسم) و پسا-دریافتگری را نداشت.

اما زیبایی‌شناسی کلاسیسیسم رنسانس و سبک و اسلوب بغرنج هنرمندانی چون رامبراند را نیز به درستی درک نکرد (چنان که مثلاً در هیچ یک از نقاشی‌های کمال الملک و شاگردانش نشانی از آشنایی با اسلوب لعاب رنگ کاری به چشم نمی‌خورد.)

با این حال آکادمی گرایی در او قوت گرفت؛ و هنگامی که به ایران بازگشت بیش از پیش به هنر دانشگاهی سده نوزدهم وابسته شده بود. حتی بعداً در بازنمایی موفقیت آمیز برخی موضوع‌های اجتماعی نیز از این وابستگی رهایی نیافت.

او اساساً چهره نگار و منظره نگار بود؛ و در تک چهره‌هایی چون «سید نصرالله تقوی» قابلیت و مهارت خود را به حد کمال نمایان ساخت. کمال الملک با کوشش‌های خود در مقام نقاش و معلم پاسخی متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانه اش به ضرورت تحول هنری جامعه داد. بازتاب این کوشش‌ها در ذهن مردم خصوصیات اخلاقی، نحوه زندگی و واقعه کور شدنش از او یک مرد افسانه‌ای ساخت.

از جمله دیگر آثارش:
دورنمای صفی آباد (۱۲۵۳ ش)؛ عمله طرب؛ حوضخانه صاحبقرانیه (۱۲۶۱ ش)؛ منظره آبشار دوقلو (۱۲۶۳ ش)؛ مرد مصری (۱۲۷۵ ش)؛ فالگیر یهودی؛ دهکده مغانک (۱۲۹۳ ش)؛ تک چهره خود هنرمند (۱۲۹۶ ش)؛ تک‌چهره صنیع الدوله؛ نیمرخ هنرمند (۱۳۰۰ ش)؛ منظره کوه شمیران (۱۳۰۱ ش).

بازگشت به ایران بازگشت کمال الملک به ایران، مصادف با انقلاب مشروطه می‌شود. در این هنگام کمال الملک با انتشار مقالات و ترجمه برخی آثار ژان ژاک روسو و دیگر نویسندگان آزادی خواه فرانسه، به سهم خود با حرکت مردم، همراه می‌شود.[۳] کمال الملک در همان دورهٔ قاجار به جرگهٔ فراماسونرها پیوست؛ لژی که او بدان پیوست از نامدارترین لژهای فراماسونری در ایران بود و لژ بیداری ایرانیان نام داشت که در آن بسیاری از شخصیت‌های علمی، ادبی و سیاسی عضو بودند.

آرامگاه کمال‌الملک در نیشابورسرانجام محمد غفاری (کمال الملک) در ۲۷ مرداد سال ۱۳۱۹ درگذشت و در نیشابور و در کنار قبر عطار نیشابوری مدفون گشت.

نسخه اصل تعدادی از تابلوهای مشهور کمال الملک در کاخ گلستان در معرض نمایش قرار دارد.
با کار او جریان دویست‌سالهٔ تلفیق سنت‌های ایرانی و اروپایی به پایان می‌رسد و سنت طبیعت‌گرایی اروپایی در قالب نوعی هنر آکادمیک تثبیت می‌شود.

فهرست آثار کمال‌ الملک

۱- مرد برهنه
۲- دورنمای دماوند
۳- دورنمای دیگری از دماوند
۴- آخوند رمال
۵- تصویر نیم‌تنه ناصرالدین‌شاه
۶- تصویر مشهدی ناصر
۷- زن پای چراغ
۸- خانه سنگی
۹- خانه دهاتی
۱۰- دورنمای دیگری از باغ مهران
۱۱- کپیه از تابلوی مزین‌الدوله (تابلو میوه)
۱۲- سن ماتیو
۱۳- کپیه تیسین
۱۴- رمال بغدادی
۱۵- تصویر عضدالملک
۱۶- دورنمای مغانک
۱۷- پیرمرد (ناتمام)
۱۸- مصری
۱۹- تصویر دیگر مصری
۲۰- فانتن لاتور
۲۱- کبک بی‌جان
۲۲- تصویر نیم‌تنه اتابک
۲۳- صورت جوانی کمال الملک
۲۴- رمال
۲۵- تصویر کمال‌الملک در حال تبسم
۲۶- زرگر
.۲۷- صورت کمال‌الملک با کلاه
۲۸- بن‌زور
۲۹- پرتیه
۳۰- صورت دیگری از کمال‌الملک با شنل
۳۱- تصویر زن(مداد)
۳۲- زری یراقی‌های جهود
۳۳- صورت دیگری از جوانی کمال‌الملک
۳۴- زنجیری
۳۵- تصویر زن (که با همکاری گوردیجانی کشیده شده)
۳۶- تصویر مرحوم ذکاء الملک
۳۷- تصویر رامبراند
۳۸- تصویر دیگری از کمال‌الملک
۳۹- دورنمای چراغ‌برها
۴۰- بازار مرغ فروش‌ها
۴۱- صورت سردار اسعد
۴۲- قالیچه صورت رامبراند
۴۳- قالیچه صورت کمال الملک
۴۴- قالیچه دورنمای منظره‌ای از شمیران
۴۵- تصویر مرحوم حاج نصرالله تقوی
۴۶- قالیچه دورنمای یاخچی‌آباد
۴۷- کپیه رافائل
۴۸- کپیه تابلوی دیگری از تیسین
۴۹- کپیه ونوس
۵۰- تصویر مظفرالدین شاه
۵۱- تصویر احمد شاه
۵۲- تصویر کمال‌الملک (آبرنگ)
۵۳- تصویر مولانا (آبرنگ)
۵۴- عرب خوابیده (آبرنگ)
۵۵- حوض صاحبقرانیه (۱۲۶۱ ش)
۵۶- تکیه دولت
۵۷- دورنمای پس قلعه
۵۸- دورنمای زانوس
۵۹- تالار آیینه
۶۰- دورنمای لار
۶۱- صورت ناصرالملک
۶۲- تصویر پسر ناصرالملک
۶۳- تصویر مشیرالدوله
۶۴- تصویر وثوق‌الدوله
۶۵- تصویر ضیع‌الدوله
۶۶- پرنده الوان (آبرنگ)
۶۷- دورنمای شهر از پشت‌بام صاحبقرانیه
۶۸- دورنمای کوه شمیران از پشت‌بام مدرسه (ناتمام)
۶۹- قالیچه منظره خیابان شمیران
۷۰- زن
۷۱- کپیه باسمه فرنگی (به دستور احمدشاه)
۷۲- کپیه باسمه‌ای دیگر (به دستور احمدشاه)
۷۳- نوازنده‌ها
۷۴- تصویر ایستاده یکی از پیشخدمت‌های دربار
۷۵- نیم‌تنه یکی از درباریان (آبرنگ)
۷۶- بازار کربلا
۷۷- منظره آبشار دوقلو (۱۲۶۳ ش)
۷۸- حوضخانهٔ عمارت گلستان (۱۳۰۷ هجری قمری)
۷۹- تصویر میرزاعلی‌اصغر خان اتابک (نیم تنه)
۸۰- تصویر میرزا علی‌اصغرخان (تمام قد)
۸۱- تصویر آقاعلی‌معین‌الحضور (آبرنگ)

روزشمار زندگی کمال‌الملک :
۱۲۲۶: تولد کمال الملک در تهران
۱۲۲۶: سفر به کاشان در شش ماهگی
۱۲۳۴: سفر به تهران برای تحصیل
۱۲۳۵: ورود به مدرسه دارالفنون
۱۲۴۲: ورود به دربار به دستور ناصرالدین شاه
۱۲۵۵: گرفتن لقب نقاش‌باشی
۱۲۵۸: گرفتن لقب نقاش‌باشی خاصه
۱۲۶۲: ازدواج با زهرا خانم
۱۲۶۳: به دنیا آمدن دخترش نصرت
۱۲۶۷: متهم شدن به دزدی، هنگام کشیدن تابلوی تالار آیینه
۱۲۶۹: گرفتن لقب کمال‌الملک از ناصرالدین شاه
۱۲۷۲: آغاز به آموختن زبان فرانسه
۱۲۷۳: سفر به اروپا و اقامت در ایتالیا
۱۲۷۴: ورود به پاریس
۱۲۷۶: دیدار با مظفرالدین شاه در فرانسه
۱۲۷۷: چاپ زندگی‌نامه کمال‌الملک در روزنامه شرافت، شماره شصت
۱۲۷۷: بازگشت به ایران و گرفتن نشان درجه اول و حمایل سبز مخصوص دربار
۱۲۷۸: سفر به عراق، هم‌زمان با سفر مظفرالدین شاه به خارج
۱۲۸۰: بازگشت به ایران و تمارض مصلحتی به سکته
۱۲۸۵: مرگ مظفرالدین شاه و خوب شدن سکته استاد!
۱۲۸۷: پیشنهاد تأسیس مدرسه صنایع مستظرفه به دولت
۱۲۹۶: درگذشت پسرش حسینعلی خان
۱۲۹۷: درگذشت همسرش
۱۲۹۸: درگذشت مادرش حدود
۱۳۰۰: نابینا شدن یک چشمش
۱۳۰۲ تا ۱۳۰۶: درگیری کمال‌الملک با وزرای معارف دولت وقت
۱۳۰۶: استعفا و آغاز بازنشستگی و اقامت در حسین‌آباد نیشابور
۱۳۱۹: درگذشت کمال‌الملک در نیشابور و مدفون شدن در کنار عطار نیشابوری

منبع:بیوگرافی کمال الملک

بیوگرافی کمال الملک

بیوگرافی کمال الملک
Rate this post

تاریخ انتشار : ۷ دی ۱۳۹۴
لینک های اصلی سایت
خوانندگان
برچسب ها
پربازدید ترین ( 7 روز گذشته )
آخرین مطالب
دانلود فیلم
  • خرید بک لینک قوی
  • آپدیت نود 32
  • یوزر پسورد نود 32
  • لایسنس رایگان نود 32
  • سايت پیش بینی
    سایت انفجار
    بازی انفجار
    سایت بازی انفجار
    سایت شرط بندی
    سایت بازی انفجار
    بت فوروارد
    jetbet
    سایت شرط بندی shirbet
    ثبت نام بازی انفجار
    سیب بت
    ورود به سایت سیب بت
    ورود به سایت بازی انفجار
    1xbet
    سایت شرط بندی انفجار
    انفجار سایت وان ایکس بت
    وان ایکس بت فارسی
    پوکر
    سایت شرط بندی پوکر
    آدرس سایت شرط بندی بت بال 90
    سایت شرط بندی انفجار
    سایت جت بت
    بهترین سایت انفجار
    سایت انفجار
    ShetabMusic - Copyright © 2021 - All rights reserved بهینه سازی و صعود توسط بهترین بک لینک